تجربه گرافی

تجربه نگاشت ها

تجربه گرافی

تجربه نگاشت ها

دانشگاه و فرهنگ ، خیلی نزدیک، خیلی دور

جمعه, ۱۲ مهر ۱۳۹۲، ۰۲:۱۴ ب.ظ

خواهرم دو سال پیش در مقطع دکتری حرفه ای یک دانشگاه قبول شد. همه ما خیلی خوشحال بودیم اما پدرم نگران بود، چون دانشگاه محل تحصیل خواهرم شهرستانی دور از خانه بود. ما نگرانی او را درک نمی کردیم چون می دانستیم خواهرم در خانواده ای مذهبی پرورش پیدا کرده و امکان ندارد با دور بودن از خانه خطری او را تهدید کند ، اما پدر همچنان نگران بود....

روزها گذشتند و گذشتند تا اینکه بعد از مدتی متوجه شدیم خواهرم دیگر تقیّد سابق را به حجابش ندارد. گاهی پیش می آمد که برای خرید از خانه بیرون می رفت ولی فقط مانتویی به تن داشت و گاهی با ما که بیرون می آمد چادرش را در خانه می گذاشت، شاید به بهانه اینکه چادرش را شسته است و هنوز خشک نشده، و پدر همچنان نگران بود ....

سال دوم که برای جابجا کردن وسایلش به شهرستان رفتیم، فهمیدیم دوستانی که خواهرم با آنها بیشتر حشر و نشر دارد دخترانی هستند که هیچ شباهتی با او ندارند. برای ما مسئله زیاد مهم نبود چون باور داشتیم خواهرم می داند که دارد چه کار می کند و حتما برای این با آنها دوست شده تا در آنها تغییری ایجاد کند و شاید آن ها را به راه بیاورد. این باور ما بود ولی پدر همچنان ....

باز هم روزها سپری شد تا اینکه در یکی از روزهای پاییزی ، تلفن پدر به صدا در آمد. آن طرف خط صدایی محکم می گفت که خواهرم در کلانتری است و پدر باید برای ارائه توضیحات به شهرستان برود. شاید هم خواهرم در بیمارستانی بستری بود و یا حتی ...



پدیده ای که این روزها خیلی در دانشگاه من را آزار می دهد این است که پسران و دختران وقتی وارد دانشگاه می شوند با ظاهری مناسب و مذهبی روزها را سپری می کنند اما بعد از مدتی اوضاع کاملا دگرگون می شود و دیگر این پسر/دختر ، آن انسان سابق نیست. چه چادر ها که از سر دختران این سرزمین برداشته می شود و چه پرده های حیا که از جلوی چشم جوانان برداشته می شود.

خیلی سخت است که بخواهیم بگوییم خانواده یا خود فرد یا دانشگاه یا فضا مسئول بوجود آمدن چنین اوضاعی است. چه بسیار دختران و پسران که با همان تفکرات و منش هایی که وارد دانشگاه شده اند از آن خارج می شوند و چه بسا کسانی که دانشگاه پله ای برایشان می شود تا قدم قدم به سوی الله گام بردارند. اما وقتی دختری بعد از دوسال حضور در فضای دانشگاهی تبدیل به انسانی بی قید و بی تفاوت می شود که دلخوشی ها و سرگرمی هایش تن خیلی ها را به لرزه در می آورد، وقتی پسری بعد از حضور در دانشگاه تبدیل به کسی می شود که محرم و نامحرم برایش تفاوتی ندارد، چه کسی مسئول است؟

تربیت خانوادگی و محیط فرهنگی که بعضی در آن رشد یافته اند ایجاب می کند با ورود به فضای بازی به نام دانشگاه درونیات خود را به نمایش بگذارند و از پوسته قبلی خود خارج شوند. اما براستی پاسخ خون دل هایی را که خانواده ها از فرزندانشان می خورند چه کسی می دهد؟

چرا نباید در دانشگاه نهادی وجود داشته باشد تا دانشجویان را از نظر دینی و فکری از این تهاجم وحشت انگیز فرهنگی حفظ کند؟ آیا براستی برخی فکر می کنند با فعالیت های سلیقه ای و گاه و بیگاه حراست دانشگاه ها می توان دانشگاه و دانشجویان را در مقابل میکروب های فرهنگی و سیاسی واکسینه کرد؟ بر فرض که در دانشگاه توانستند جلوی فردی که در قلب خود مرض دارد بگیرند، با خیابان ها و نیمکت ها و کوچه ها و خانه ها و ... چه خواهند کرد؟

آیا مجموعه های بسیج دانشجویی و جامعه های اسلامی و کانون های قرآنی دانشگاه ها از نظر فرهنگی به چیزی بیش از نصب بنر های سخنان رهبری(حفظه الله) و برگزاری برنامه های کوتاه برد و حداکثر میان برد فرهنگی فکر می کنند؟ آیا براستی این مجموعه ها توان فکری،مالی، مدیریتی و فرهنگی لازم را برای پیشبرد اهداف عالی اتقلاب در زمینه فرهنگی دارند؟

آیا مجموعه هایی نظیر انجمن های علمی ، انجمن های اسلامی و ... خود به لحاظ فرهنگی از ساختار درستی برخوردارند؟ آیا موازین شرعی حداقلی در آنها رعایت می شود؟ و به طور کلی خط مشی این گروه ها به لحاظ فرهنگی توسط چه مرجعی تعیین می شود؟ گو اینکه شاهد اتفاقات و مسائل هر روزه در این مجموعه ها هستیم.



فترى الذین فى قلوبهم مرض یسارعون فیهم یقولون نخشى أن تصیبنا دائرة فعسى الله أن یأتى بالفتح أو أمر من عنده فیصبحوا على ما أسروا فى أنفسهم نادمین


نشانه اینکه بعضى از مدعیان ایمان از سنخ همان کافرانند این است که مى بینى این بیماردلان به سوى یهود و نصارا مى شتابند و مى گویند: ما بیم آن داریم که بلا بر سر ما آید غافل از اینکه چه بسا خداى تعالى از ناحیه خود فتحى آورده و امرى دیگر که خودش ‍ مى داند پیش بیاورد، آن وقت است که این بیماردلان نسبت به آنچه در دل پنهان مى داشتند پشیمان شوند



  • امیر

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی