پسماند های عفونی زندگی
دوشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۳، ۰۱:۱۵ ب.ظ
این کار رو انجام می دادم یا این تصمیم رو عملی می کردم.
بعضی چیزها در زندگی مثل زباله های عفونی هستند ، یعنی بافت های مرده ای هستند که روزی کارکرد درستی داشتند ، در جای خودشون بودند ، قابل استفاده و بهره وری بودند ولی حالا دیگه اینطور نیستند ، حالا تبدیل به اجزای مرده و به درد نخوری از دستگاه زندگی شدن که بودنشون فقط باعث ایجاد بیماری های مختلف در زندگی خودمون و بقیه میشن ، خب چاره چیه؟ چاره اینه که اون بافت مرده رو از بین ببری و بندازیش دور.
بعضی وقت ها شاید ادامه دوستی با یک دوست که خیلی برات عزیزه اثرات زیانبار بسیاری رو روی زندگی شخصی و خانوادگیت ایجاد می کنه ، پس باید از ادامه اش صرف نظر کنی ، گاهی هم باید بعضی قسمت های زندگیت رو که دیگه کاربردی نداره و وبال گردنت شده اصلاح کنی ، برخی عاداتت رو اصلاح کنی ، بعضی اشتباهات و گناهانت رو ترک کنی و به بعضی چیز ها فکر نکنی، اینطوریه که یواش یواش در گذر زمان احساس می کنی اوضاعت داره رو به بهبودی میره و داری بهتر میشی.
گاهی در زندگی به دوراهی هایی بر میخوریم که دوراهی خوشبختی و سعادت و شقاوت و بدبختیه ، با توجه به تعریف هر کس از خوشبختی و بدبختی این دوراهی می تونه متفاوت باشه ، برای یک نفر این دوراهی میتونه انتخاب بین موندن و رفتن باشه و برای دیگری انتخاب بین گفتن و نگفتن
اگر بخوایم مصداقی تر صحبت کنیم ، مثلا برای زهیر انتخاب بین رفتن همراه عزیز دل فاطمه و شهادت در کربلا یا ماندن در نزد عائله و عشیره انتخابی سرنوشت ساز شد ، انتخابی که نام او رو امروز بر بلندای قله عزت نوشته .
امروز شاید این انتخاب شکلش عوض شده باشه اما ماهیتش ثابته ، برای یک جوان انتخاب بین اینکه وارد یک رابطه نامشروع بشه یا با قبول سختی ها و محدودیت ها ازدواج رو انتخاب کنه می تونه یک دوراهی مهم در زندگی باشه ، یا انتخاب اینکه برای خدا بندگی کنیم یا برای شیطان یک دوراهی همیشگی در زندگیه.
اما چیزی که می تونه در این دوراهی ها سرنوشت ساز باشه دوستان ما هستند. دوست کسیه که دست آدم رو می گیره و در دوراهی ها به دنبال خودش می کشه ، گاهی یک دوست انسان رو به "آزاد"راه "بندگی" وارد می کنه و گاهی دوستی انسان رو به ورطه های هولناک می کشونه ، پس باید در انتخاب دوست خیلی مراقب باشیم.
ضمنا امروز بسیار بسیار خوشحال هستم چون عزیز دلم و نور چشمم از بستر بیمارستان رخت عافیت پوشید ، انشالله سایه پدرانه اش بر سرمان پایدار باشد.
شما دعوتید به شیعه بلاگ
با قسمت اول پیام نوشت به روزیم...
منتظر حضور پر شور شما هستیم..
یاعلی..
http://shiehblog.blog.ir/